ندای شهر من لنده
ندای شهر من لنده
پاتوق شهروندان لنده ای

 

نوشته شده در تاريخ يکشنبه ۱۸ دي ۱۳۹۰ توسط حسین انجام


امروز که کم کم به پايان دوره نمايندگي تان نزديک ميشويم مي خواهم از وکالت شما و ايفاي مسئوليتتان در قبال شهرم تشکر کنم.اما قبل از آن تمايل دارم که با هم گپي بزنيم.بياييد براي اين گفت و گو موضوعي انتخاب کنيم ،مثلا تاريخ.



 عصردنا-پونه اسعديان مقدم: آقاي بزرگواري !من به شما راي نداده ام و راي نخواهم داد . اما تحصيلکرده ام و ميدانم که شرط تمدن،احترام به عقايد ديگران است .شما منتخب مردم من هستيد ،بنابراين من نيز با ديده احترام به شما مينگرم و شما را وکيل خود ميدانم.

امروز که کم کم به پايان دوره نمايندگي تان نزديک ميشويم مي خواهم از وکالت شما و ايفاي مسئوليتتان در قبال شهرم تشکر کنم.اما قبل از آن تمايل دارم که با هم گپي بزنيم.بياييد براي اين گفت و گو موضوعي انتخاب کنيم ،مثلا تاريخ.

جناب آقاي بزرگواري نمره تاريختان در مدرسه چند بوده است؟ ميخواهم بدانم به اين موضوع علاقه مند بوده ايد يا نه؟ ميخواهيد کمي از تاريخ يک شهر برايتان بگويم؟ مثلا شهر لنده!همان شهري که نخستين بخش ثلاث اين استان بود! همان شهري که نخستين شناسنامه استان در آن صادر شد!همان شهري که از ديرباز بخشداري داشته است!همان شهري که ... بگذريم آقاي بزرگواري ،کي اين روزها حوصله تاريخ دارد؟ علي الخصوص شما که کارهاي مهم تري داريد، تاريخ يک شهر که آخر دنياست به چه کار شما مي آيد؟ عجب دختر گيجي هستم من!

بياييد به سراغ جغرافيا برويم آقاي بزرگواري، ميخواهيد براي شوخي و خنده هم که شده در مورد جغرافياي همين شهر حرف بزنيم؟ مثلا ميتوانيم در مورد بن بست بودن لنده گپ بزنيم.يا درمورد عوارض آب تصفيه نشده اش تبادل نظر کنيم؟ ولي نه اين هم موضوع جالبي نيست! مگر شما دکتر کليه هستيد که در مورد عوارض آب ناسالم براي من سخنراني کنيد يا خداي ناکرده  موقع انتخابات گذشته وعده اي براي خروج شهر از بن بست داده ايد که حالا من طلبکار باشم؟

اصلا يک فکر خوب!

در مورد << جوان هاي تحصيلکرده و بيکار شهر لنده>>بحث ميکنيم.چطور است؟شما موافقيد ؟ راستش را بخواهيد اين بار خودم موافق نيستم!آخر به شما چه ربطي دارد که دختر مردم با فوق ليسانس تربيت بدني توي خانه نشسته است؟ مگر مشکل شماست که پسر مردم با فوق ليسانس شيمي ، خيابان مالشيخ را گز ميکند؟عجب احمقي هستم من!چرا شما را دعوت به اين گفت و گوهاي بيهوده ميکنم؟مگر تلاش براي احداث پروژه هاي صنعتي و جذب اعتبار و اشتغال زايي در حيطه اختيارات شماست؟

آقاي بزرگواري چطور است راجع به آموزش و پرورش گفتمان کنيم؟امسال در لنده کنکور نداشتيم. بچه ها،خروس خوان عازم دهدشت شدند.نمي دانم جرم اين بچه ها چه بود که بايد استرس اين جابه جايي را تحمل مي کردند؟آيا اين حق را نداشتند که مثل چند سال گذشته در شهر خود کنکور بدهند؟ تقلبي از ما گرفته بودند؟ تخلفي کرده بوديم؟ مديرانمان بي عرضه بودند؟ نکند چلاق بوديم و خودمان خبر نداشتيم؟

آخ ببخشيد حاج آقا! باز زدم به سيم آخر.يکي هم نيست بگويد: دختره پر توقع مگر آقاي بزرگواري  مسئول استرس تو و بچه هاي شهرت است؟

حالا که اين طور شد در مورد کميته امداد امام خميني حرف ميزنيم. کميته امدادمان با آن همه کيا و بيايي که داشت رفت زير نظر کميته دهدشت! خودمانيم آقاي بزرگواري ، وقتي بچه کنکوري هاي شهر لنده اهميت نداشتند ، کي ديگر به فکر پيرمرد و پيرزنهاي فرتوتي است که لابد از فردا بايد براي گرفتن يک وام صد توماني ،صدبار کرايه دوهزارتوماني لنده-دهدشت را بپردازند؟چه خوش خيالم من!

چانه ام درد گرفت آقاي بزرگواري.نگاه کنيد تو را خدا! براي يک تشکر ناقابل چقدر صغري و کبري مي چينم.

فقط يک لحظه ديگر گوش کنيد آقاي بزرگواري، قول ميدهم بروم سر اصل مطلب:

از زمان << دايي قديم >>که جزو اولين معلم هاي اين شهر است تا امروز، مهم ترين بحث در لنده بحث شهرستاني بود ولي حالا بحث بحث از دست رفتن استقلال نهادهاي شهر لنده است، کنکور،کميته و لابد فردا سپاه و بقيه.شهرستان که نشديم استقلالمان هم دارد بر باد فنا ميرود

سير پيشرفتمان در اين سه چهارساله قهقهرايي شده ولي چه باک از طوفان که ناخداي ما شماييد!!خدا را شکر که شما را داريم.شمايي که به عنوان نماينده اين شهر تمام تلاشتان را براي شهرستان شدن انجام داده ايدو حق مارا براي شهرستاني به مسلخ هيچ تفکر قوم گرايانه و طايفه پرستانه اي نبرديد و با عملکرد مناسبتان اجازه ندايد که اين تحقير تاريخي بيش از اين خردمان کند .

ما وعده شما را در کلکسيون وعده ها کم داشتيم که شما هم دست و دلبازانه آنرا به ما عطا کرديدوگرنه بخيل نيستيم که جلوي چشممان باشت شهرستان شد و پشت بندش چرام.وقتي زمزمه تاراج استقلالمان گوش فلک را پر کرده بود ، همان گونه که از شما انتظار ميرفت سينه سپر کرديد و ريش گرو نهاديد براي دفاع ازما.عجب دفاع جانانه اي! دست مريزاد .

شرط ادب اين بود که به عنوان يک شهروند لنده اي از عملکرد مناسبتان در اين چهار سال تشکر کنم. شايد سال ديگر افتخار همراهيتان را نداشته باشيم آقاي نماينده!



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:








نوشته شدهپنج شنبه 29 دی 1390برچسب:, توسط حسین انجام
.: Weblog Themes By www.NazTarin.com :.